قسمت دوم NO BOY

علیک سلام


اقا اینم قسمت دوم با هزار بدبختی اپ کردم


ولی زیاد اپیدم

نفر جدید داداش متینمه

قسمت بعدی بعد عید



کلی باهم حرف زدیمو بعد از کلی دلتنگی بالا خره خداحافظی کردیم

.

.

.

اون یه ماه مثه برق گذشتو کنکورو با موفقیت دادیم

نتایج ساعت 12 شب میومدو منم خیلی خسته بودم چون صبح رفته بودم خونه ی خالمو کلی واسه اثباب کشی کمکش کرده بودم ولی از ته دلم میخواستم نتایجو بدونم واسه همین رفتم باکتاب

خودمو سرگرم کردم که ساعت 12 برسه ولی ساعت 10ونیم خوابم برد: (

حدودا 1 1ونیمه شب بود که گوشیم زنگ خورد بزور چشمامو باز کردم دیدم بهار ه

-چیه بهار چی شده؟

-نگاه کردی ساعت چنده؟؟خوابی؟!!

-نه په میخوای پاشم واست برقصم

-پاشو گم شو ببینم نگا گرفته خوابیده اصلا تو باغ نیستی مشیا جواب کنکور اومده ها؟؟؟!!

من از شدت استرس تنم لرزید

گفتم: آخ ببخشید کلی منتظر موندم ولی....

- ولی خوابت برد اره؟؟!

-اره: (

بهار: خوب حالا حدس بزن چی قبول شدی؟میدونی رتبت چند شده؟؟

-نمیدونم تو بگو خودم که میگم احتمالا باید برم حمالی!و با رتبمم باید یه شارژ ایرانسل بسازم اره؟؟

- نه دیونه تو رتبت از همه ی ما کمتره شدی (93 پزشکی قلب و عروق-تهران)

من قیافمO_o

گفتم جدی میگی په بقیه چی؟؟

بهار: اوف ما رو بگو من خودم وای خدا باورم نمیشه بگم

- نه په میخوای من بگم گمشو بگو دیگه دلم پوکید

-من خودم 120 چشم پزشکی شقایق 144 زنانِ وشادیم 170 دندان پزشکیه.....

زدم زیر خنده گفتم شادی؟ دندون پزشکی؟ عه چه باحال طفلی خوابشو دیده بود

بمیرم براش که باید بوی دندون تحمل کنه

وهردو زدیم زیر خنده!!


بهار: حالا اینو ولش کن جالبیش به اینه هممون علوم پزشکیه تهران قبول شدیم

من داشتم از خوشی بال در می آوردم!!

گفتم: جدی همه تهران؟ وای خدایا راس میگی؟؟

-آره باو دیونه فعلا بای خوابم میاد عزیزم


-بای مرسی گلم.


نمیدونستم چیکار کنم واسه همین رفتم متینو بیدار کردم

وای خدا متین داداشی؟!متین؟! هو پاشو ببینم

متین:چته باو مریضی؟

-متین باورت نمیشه کنکور قبول شدم 93 قلبه تهران!

-هه برو بگیر بخواب خواب زده شدی الهی دختر بزار ببینم تب نداری؟! برم به مامان بگم یه چیزی بده بخوری هزیون نگی؟

-متین خفه جدی میگم

-اخه عاقل ساعت 2 نصفه شب کی بهت این کوس شعرارو گف؟

-متین باتو اما هوووی پاشو بریم سایت بهت ثابت کونم

-گم شو باو اسکلمون کردی حال نعرم


گوشیمو بردم بالا سرش رفتم تو سایت سنجش اسممو اوردم وای ک چه غروری بود

متین:هو بگیر اونور نورش کورم کرد

-متین ز*ر نزن نگا کن

-سر کاریه ابجی؟؟ دوربین مخفی ای چیزیه؟؟ نکنه با دوستات نشستی داری مارو اسکل میکنی؟

-متین چرا شعر تفت میدی؟نگا کن اینو!!


- وای دختر تو..........تو.. باورم نمیشه مبارکه!


منو داری رفتم همه ی برقارو روشن کردمو تو خونه گذاشتم به دادو بیدادو مامیم اینارو بیدار کردم

..

ساعت تقریبا 9 صب بود که بارون شدید گرفت تو دستشویی بودم که شقایق اس داد :

بیا درو باز کن دیگه موش ابکشیده شدیم پرده رو زدم کنار دیدم سه تاشون شبیه این گربه های کوچولو خیس شدن


اومدن تو و مامانم واسشون چایی و میوه اورد

اشک مامانم در اومده بود از خوشحالی همش واسه چهار تامون ون یکاد میخوندو میگف اینهمه تلاش کردینو اخرشم نتیجشو دیدینو این حرفا...

هنوز داشتن از خودشون پذیرایی میکردن که...................


ادامه دارد.......................


[ بازدید : 1043 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ چهارشنبه 28 اسفند 1392 ] 14:51 ] [ meshkat ]

[ ]

ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]